حجت کلاشی : «ما همه مهسا هستیم» و «می کشم هرآنکه خواهرم کشت» نشان میدهد که «مهسا» به نماد و اسطوره یک ملت تبدیل شده. همه ایرانیان از شمال تا جنوب و باختر تا خاور، خود را مهسا دانسته و به خونخواهی او برخاستهاند. پیشتر در تاریخ دور و دراز ما، جایی در اسطورهها، سوگ سیامک و سیاوش به حماسه بزرگ ملی تبدیل شده بود که پیامدش شکست دشمن و کامیابی ایرانیان بود و اکنون در پس سوگ مهسا، دلاورانی «میجنگند تا ایران را پس بگیرند». این حماسه، در اولین گام، روایتی که جریانهای ضد ایرانی در کردستان، آذربایجان و نواحی دیگر ساخته بودند، در هم شکست و سوزاند و خاکسترش را به باد داد. آنها کوشیده بودند به کمک رسانهها یک روایت بسازند و تمام هنر و سرمایه آنها همین روایتی بود که ساخته بودند تا خویشاوندی و وحدت ملت ایران را نابود کنند. آنها به ما گفته بودند که- شما ساکنان این کشور- ربطی بهم ندارید غمخوار یک کرد فقط کرد است یا غمخوار یک آذربایجانی(البته بقول آنها تورک) یک آذربایجانی ست و …و البته تنها این نبود، تخم کین و تفرقه هم می کاشتند. اما روح ملی، فرای این تبلیغات به پرواز درآمد. نشان داد که ملت ایران آنسوی این داستانها، به وحدت و ملت بودن خود، آگاهی دارد. تمام دنیا با تابلویی حماسی روبرو شد که در آن ایرانیان از شهرهای گوناگون نه تنها خونخواه مهسا هستند بلکه خودِ مهسا هستند و به برانداختن نظامی برآمدهاند که یکی از پیامدهایش چنین فاجعهای ست. جنبش ملی در صحنه ایستاده و با نظام امت و ولایت میجنگد تا نظام ملی خود را از نو برپا کند. این ایستادن و مبارزه کردن باید روایت شود. اگر چه برخی رسانههای ریز و درشت دیگر کوشیدند با دعوت از گروههای تروریستی مانند مجاهدین، کومله و دموکرات و تضامن، آنها را به پرچمدار این مبارزات تبدیل و ایران را به میدان نبرد دهها گروه تروریستی تبدیل کنند تاکنون نتوانسته و شکست خوردهاند. جنبش ملی اگر چه بی رسانه است و رسانهای ندارد که رویدادها را از دریچه جنبش ملی روایت کند و به تصویر بکشد، اما در این نبرد نابرابر تاب آورده و بر بدخواهان چیره شده. در گام نخست باید ارزش این #جنبش_ملی شناخته و درست روایت شود، این جنبش گرامی درون این شناخت و این روایت به بلوغ و تکامل میرسد و میتواند بر نظام استبداد امت و ولایت چیره شده و نیروها و موانع برپایی نظام ملی را از سر راه بر دارد
ادامه دارد…